سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پندها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک به شمار . [نهج البلاغه]
(حضرت فاطمه)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نمونه هایى از دلایل امامت امام جواد (ع )

نمونه هایى از دلایل امامت امام جواد (ع )
روایات بسیارى بیانگر تصریح یا اشاره امام رضا (علیه السلام ) بر امامت فرزندش امام جواد (علیه السلام ) است از جمله راویان بزرگى که به نقل اینگونه روایات پرداخته اند عبارتند از:
1 - على بن جعفر (فرزند امام صادق (علیه السلام ) و) عموى حضرت رضا( علیه السلام ) .
2 - صفوان بن یحیى .
3 - معمّر بن خلاّد.
4 - حسن بن جهم .
و جماعت دیگرى که به خاطر رعایت اختصار، از ذکر آنان خوددارى شد، اینک به چند نمونه از این روایات توجّه کنید:
1 -
((على بن جعفر)) در ضمن گفتارى به حسن بن حسین بن على بن حسین فرمود:
((خداوند حضرت رضا (علیه السلام ) را در آن هنگام که برادرها و عموهایش به او ستم کردند، یارى فرمود)) و پس از ذکر مطالبى ، على بن جعفر مى گوید: من برخاستم و دست ابوجعفر محمد بن على (یعنى امام جواد (علیه السلام ) ) را گرفتم و گفتم :
((گواهى مى دهم که تو در پیشگاه خدا، امام هستى )). امام رضا (علیه السلام ) گریه کرد و سپس (به من ) فرمود: اى عمو! آیا از پدرم نشنیدى که مى فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
((بِاءَبِى ابْنُ خِیَرَةِ الاِْماءِ النَّوْبِیَّة ...؛ پدرم به فداى پسر بهترین کنیزان از اهل نوبه .  پاک سرشتى از فرزندان او (حضرت قائم ) است ؛ آواره (بیابانها) و طالب خون پدر و جدّش ، پنهان شده از نظرها (که مدّت غیبتش آن قدر طولانى است ) که در مورد او گفته مى شود از دنیا رفته ، یا هلاک شده ؟ یا به کدام بیابان و درّه اى رفته و ناپدید شده است )).
گفتم : فدایت گردم ! راست مى گویى .
2 -
((صفوان بن یحیى )) مى گوید: به حضرت رضا (علیه السلام ) عرض کردم : قبل از آنکه خداوند ابوجعفر (امام جواد (علیه السلام ) ) را به شما ببخشد، از تو مى پرسیدم (که امام بعد از شما کیست ؟)؛ در پاسخ مى فرمودى :((اگر) خداوند به من پسرى عطا کند (او امام شماست ))، اینک خداوند آن پسر را به شما عنایت فرموده و چشمهاى ما را به وجود او روشن فرموده است ، خدا آن روز را نیاورد که ما با جاى خالى تو مواجه شویم و اگر چنین روزى (یعنى درگذشت شما) پیش آمد، ما به چه کسى مراجعه کنیم ؟ (و او را امام خود قرار دهیم ؟).
حضرت رضا (علیه السلام ) با دست اشاره به ابوجعفر (امام جواد (علیه السلام ) ) کرد که در آن هنگام پیش رویش ایستاده بود.
عرض کردم :
((فدایت شوم ! این پسر، کودکى است که سه سال دارد؟!)).
فرمود:
((سنّ کم او به امامت او آسیب نمى رساند، عیسى (علیه السلام ) قیام به حجّت (پیامبرى ) کرد با اینکه کمتر از سه سال داشت )). 
3 -
((معمّر بن خلاّد)) مى گوید: در محضر حضرت رضا (علیه السلام ) بودم ، سخنى از آن حضرت (در راستاى امامت ) شنیدم ، آنگاه فرمود:((شما چه نیازى (به امام ) دارید (و چه کمبودى احساس مى کنید؟) این ابوجعفر (اشاره به امام جواد) است که او را جانشین خودم کردم و مقام خود را به او سپردم ، ما از خاندانى هستیم که کودکانمان (خصایص ‍ امامت ) را از بزرگانمان ، ارث مى برند، همچون یکدیگر (یعنى همانگونه که بزرگسالانمان خصایص امامت را ارث مى بردند) بدون هیچ گونه تفاوت )).
4 -
((حسن بن جهم )) مى گوید: در محضر امام رضا (علیه السلام ) نشسته بودم ، پسرش ‍ ابوجعفر (امام جواد (علیه السلام ) ) را خواست او کودک بود آمد، امام رضا (علیه السلام ) او را در کنار من نشانید و به من فرمود:((پیراهن او را بیرون بیاور))، من پیراهن (حضرت جواد را) از تنش بیرون آوردم ، امام رضا (علیه السلام ) فرمود: با دقت بین دو شانه او (جواد (علیه السلام ) ) را ببین ، من نگاه کردم ، ناگهان چشمم به چیزى شبیه مهر در یکى از شانه هایش افتاد که آن در گوشت فرو رفته بود. آنگاه حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود:((این مهر را مى بینى ؟ نظیر همین ، در شانه پدرم وجود داشت )).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 89/11/24 :: ساعت 8:10 عصر )

»» زندگى امام جواد (ع )

زندگى امام جواد (ع )
امام جواد (علیه السلام ) پس از پدر، به مقام امامت رسید، امام جواد (علیه السلام ) در ماه رمضان  سال 195 هجرى در مدینه ، چشم به جهان گشود و در ماه ذیقعده (آخر ماه ) سال 220 هجرى در سن 25 سالگى از دنیا رفت .
مدّت خلافت آن بزرگوار به جاى پدرش و مدّت امامتش بعد از پدرش ، هفده سال بود.
مادرش اُمّ ولد بود و
((سبیکه )) نام داشت و از اهالى ((نوبه )) بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 89/11/24 :: ساعت 8:9 عصر )

»» فرزندان امام کاظم (ع )

فرزندان امام کاظم (ع )
امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) داراى 37 فرزند پسر و دختر بود که عبارتند از:
1 - امام علىّ بن موسى الرّضا (علیه السلام ) .
2 ، 3 و 4 - ابراهیم ، عباس و قاسم .
5 ، 6 ، 7 و 8 - اسماعیل ، جعفر، هارون و حسن .
9 ، 10 و 11 - احمد، محمّد و حمزه .
12 ، 13 ، 14 ، 15 و 16 - عبداللّه ، اسحاق ، عبیداللّه ، زید و حسین .
17 و 18 - فضل و سلیمان .
19 ، 20 و 21 - فاطمه کبرى ، فاطمه صغرى و رقیّه .
22 ، 23 و 24 - حکیمه ، اُمّ ابیها و رُقیه صغرى .
25 ، 26 و 27 - اُمّ جعفر، لبابه و زینب .
28 ، 29 ، 30 و 31 - خدیجه ، عِلِیّه ، آمنه و حسنه .
32 ، 33 و 34 - بریه ، عایشه و اُمّ سلمه .
35 و 36 - میمونه و ام کلثوم .
(در کتاب ارشاد شیخ مفید، فرزندى به نام حسن دوبار آمده ، بنابر این ، مجموع آنها 37 نفر مى شوند).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 89/11/24 :: ساعت 2:39 عصر )

»» ماجراى دفن جنازه امام کاظم (ع )

ماجراى دفن جنازه امام کاظم (ع )
جنازه امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) را در قبرستان قریش در
((باب التّین )) به خاک سپردند و این قبرستان قدیمى مخصوص بنى هاشم و بزرگان از مردم بود (که اکنون قبرآن حضرت درشهرکاظمین نزدیک بغداد داراى صحن و سراست ).
روایت شده : امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) هنگام شهادت ، به سندى بن شاهک وصیّت کرد که من در بغداد نزدیک خانه
((عباس بن محمّد)) دوستى دارم که از اهالى مدینه است ، به او بگویید بیاید و عهده دار غسل و کفن من شود.
((سندى بن شاهک )) مى گوید: من از آن حضرت خواستم اجازه دهد تا خودم او را کفن کنم .
حضرت اجازه نداد و فرمود:
((اِنّا اَهْلُ بَیْتٍ مُهُورُ نِسائِنا وَحَجُّ صَرُورَتِنا وَاَکْفانُ مَوْتانا مِنْ طاهِرِ اَمْوالِنا))
((ما از خاندانى هستیم که مهریه زنانمان و اوّلین حجّمان و کفنهاى مردگانمان ، از پاکترین اموالمان تهیّه مى شود)).
سپس فرمود:
((نزد خودم کفن دارم ، مى خواهم آن دوستم سرپرست غسل و کفن و دفن من شود)). 
آن دوست مذکور را حاضر کردند و او این امور را انجام داد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 89/11/24 :: ساعت 2:39 عصر )

»» شهادت مظلومانه امام کاظم (ع )

شهادت مظلومانه امام کاظم (ع )
هارون در این ایام یک مجلس (تمام عیار طاغوتى در کاخ خود) ترتیب داد که بسیارى از رجال کشورى و لشکرى در آن شرکت کرده بودند، به آنان رو کرد و چنین گفت :
((اى مردم ! فضل بن یحیى (در مورد کشتن موسى بن جعفر) از فرمان من سرپیچى کرده است ، من مى خواهم او را لعنت کنم ، شما نیز همصدا با من ، او را لعنت کنید)).
همه حاضران در مجلس فریاد زدند:
((لعنت بر فضل بن یحیى ))، فریاد لعنت آنان ، در و دیوار کاخ هارون را به لرزه درآورد، این خبر به یحیى بن خالد برمکى ، پدر فضل رسید، فورا با شتاب ، خود را به کاخ هارون رساند و از در مخصوص ،غیر از در همگانى ،واردکاخ شد و از پشت سر هارون به طورى که او نفهمد،نزد هارون آمد و به هارون گفت : استدعا دارم به عرض من توجّه فرمایید.
هارون در حال ناراحتى و خشم ، گوش فراداد، یحیى گفت : فضل یک جوان تازه کار است (که نتوانسته فرمان تو را اجرا سازد) من به جاى او جبران مى کنم و فرمان تو را اجرا مى نمایم .
هارون از این سخن برافروخته و شادمان شد و به مردم روکرد و گفت :
فضل بن یحیى در موردى از فرمان من سر باز زد و من او را لعنت کردم ، اینک او توبه کرده و به فرمان من بازگشته است ، پس او را دوست بدارید!
)).
همه حاضران گفتند: ما هرکس تو را دوست دارد، دوست مى داریم و با هرکس که با تو دشمنى کند دشمن هستیم ، اینک ما فضل را دوست داریم .
یحیى بن خالد، پس از این ماجرا، با عجله به بغداد آمد، مردم از ورود شتابزده یحیى (از رِقّه ) به بغداد، هراسان شدند و هرکس در این باره سخنى مى گفت (و بازار شایعات رواج یافت ) ولى یحیى خود وانمود کرد که براى تنظیم امور شهر و رسیدگى به کار کارگزاران و فرمانداران آمده است و در این مورد خود را به بعضى از اینگونه کارها سرگرم کرد که سخنش را درست جلوه دهد.
سپس
((سندى بن شاهک )) (جلاّد بى رحم ) را طلبید و در مورد قتل امام کاظم (علیه السلام ) به او فرمان داد و او از فرمان یحیى اطاعت کرد و تصمیم بر کشتن امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) گرفت به این ترتیب که : زهرى به غذاى امام کاظم (علیه السلام ) ریخت و آن را نزد آن حضرت گذاشت .
و بعضى گویند: او زهر را در میان چند دانه خرما وارد نمود و نزد آن حضرت گذارد.
وقتى که امام کاظم (علیه السلام ) از آن غذا خورد، طولى نکشید که آثار زهر را در خود احساس کرد. پس از آن ، آن بزرگوار سه روز در حالت دشوارى و ناراحتى بسر برد و در روز سوّم جان به جان آفرین تسلیم نمود (و شهد شهادت نوشید).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 89/11/24 :: ساعت 2:37 عصر )

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کربلا
آداب مسجد و جماعت در روایات
چهل حدیث اخلاقی از حضرت علی علیه السلام
اعمال دهه اول محرم
شعری برای امام حسین
سلامی دوباره
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 12
>> بازدید دیروز: 146
>> مجموع بازدیدها: 163565
» درباره من

(حضرت فاطمه)

» پیوندهای روزانه

دانلود نرم افزار [1]
تبلیغ رایگان
صدای شیعه
دفتر مفام معظم رهبری
رهبران شیعه
شیعیان افغانستان
شیعه آنلاین
شیعه نیوز [1]
پزشکی
[آرشیو(9)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امامان[14] . فاطمه زهرا[12] . امام کاظم (ع )[9] . شهادت حضرت فاطمه[8] . امام حسن[7] . امام حسن عسگری[6] . امام هادی[6] . امام سجّاد (ع )[5] . امام حسین (ع )[5] . امام باقر (ع )[5] . ازدواج حضرت فاطمه[4] . امام رضا (ع )[4] . حضرت محمّد تقى (ع )[4] . وصیت[4] . داستان[3] . امام صادق[3] . امام علی(ع)[3] . امام زمان[3] . book[3] . اخبار . معاشرت حضرت فاطمه و حضرت علی .
» آرشیو مطالب
فاطمه زهرا
ازدواج حضرت فاطمه
معاشرت حضرت فاطمه و حضرت علی
شهادت حضرت فاطمه
زنان
امام حسین (ع )
خبر
امام سجّاد (ع )
امام حسن
امام محمد باقر
امام موسی کاظم
امام جعفر صادق
امام رضا
امام محمّد تقى (ع )
امام هادی(ع)
امام حسن عسگری(ع)
امام زمان
پیامبر
غیره
امام علی(ع)
اسفند 89
بهمن 89
فروردین 90
مرداد 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
داستان
فروردین 91
خرداد 91
آبان 91
آذر 91
دی 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
لحظه های آبی
عکس و مطلب جالب و خنده دار
هم نفس
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
طراوت باران
.: شهر عشق :.
بادصبا
یامهدی
جزتو
عطش ) وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر )
مهاجر
گروه اینترنتی جرقه داتکو
رویابین
« « روزهای عاشقی یک سیب » »
عشق تابینهایت
تجربه های مربی کوچک
بیاببین چیه ؟
فقط من برای تو
یادداشتهای روزانه رضا سروری
الکتروتکنیک
دکتر علی حاجی ستوده
منتظران مهدی
کشتی کج
من هیچم
حدائق ذات بهجة
زنگ تفریح

» صفحات اختصاصی
فاطمه
منابع
خوش آمدید

» لوگوی لینک دوستان













» طراح قالب