هرگاه شرمگین گردد من او را بیامرزم
عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:
َا دَاوُدُ إِنَّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً ثُمَّ رَجَعَ وَ تَابَ مِنْ ذَلِکَ الذَّنْبِ وَ اسْتَحْیَا مِنِّی عِنْدَ ذِکْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ وَ أَنْسَیْتُهُ الْحَفَظَةَ وَ أَبْدَلْتُهُ الْحَسَنَةَ وَ لَا أُبَالِی وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ).
خداوند به داود علیه السلام وحى فرستاد که :
اى داود! هرگاه ، از بنده مؤ من من گناهى سرزند و سپس از آن توبه نماید، و چون به یادش آید از من شرمگین گردد، من او را بیامرزم .
و آن گناه را از خاطر فرشتگان محو مى نمایم . و به نیکى و ثواب بدل مى کنم ، و پروایى ندارم ، و من مهربانترین مهربانانم .
شکایت ترا نزد فرشتگانم نمى کنم
أ وحى الله إ لى عزیر علیه السلام :
(یا عزیر إ ذا وقعت فى معصیة فلا تنظر إ لى صغرها و لکن انظر من عصیت و إ ذا أ وتیت رزقا منى فلا تنظر إ لى قلته و لکن انظر إ لى من أ هداه و إ ذا نزلت بک بلیة فلا تشک إ لى خلقى کما لا أ شکوک إ لى ملائکتى عند صعود مساویک و فضائحک ).
خداوند تعالى به عزیر علیه السلام وحى فرستاد که :
یا عزیر! هرگاه مرتکب معصیتى شدى به کوچکى گناه نگاه نکن ولکن ببین نافرمانى و معصیت چه کسى را انجام داده اى .
و آنگاه که از جانب من روزیت مى رسد به کمى آن ننگر، بلکه ببین از جانب چه مقامى برایت رسیده است .
و هرگاه که گرفتارى برایت پیش آمد شکایت آن را نزد بندگانم مبر، همانگونه که وقتى بدیها و زشتى هاى تو بالا مى آید، من شکایت تو را نزد فرشتگانم نمى کنم
روزىِ تو مى رسد
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى :
(یَا ابْنَ آدَمَ! فِى کُلِّ یَوْمٍ تُؤْتَى بِرِزْقِکَ وَ أَنْتَ تَحْزَنُ وَ یَنْقُصُ مِنْ عُمُرِکَ وَ أَنْتَ لَا تَحْزَنُ تَطْلُبُ مَا یُطْغِیکَ وَ عِنْدَکَ مَا یَکْفِیکَ).
خداى تعالى مى فرماید:
اى فرزند آدم ! رزق و روزى هر روزى که بر تو مى گذرد، برتو مى رسد، و تو براى روزیت دلتنگ و غمگینى ولى عمر تو مى گذرد و تو غصه اى ندارى .
هر مقدار از روزى که به تو مى رسد، تو را کفایت مى کند ولى تو بیشتر مى خواهى که موجب طغیان و سرکشى تو مى شود
نگران احوال دختران خود نباشید
(... یا محمد هذه أ نبتها من هذا المکان الا رفع لا غذو منها بنات المؤ منین من أ متک و بنیهم فقل لا باء البنات لا تضیقن صدورکم على فاقتهن فإ نى کما خلقتهن أ رزقهن ).
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
در شب معراج چون به سدرة المنتهى رسیدم ، دیدم از بعضى از شاخه هاى آن پستان آویخته شده ، از تعداد دیگر شیر مى ریخت و از بعضى از شاخه عسل ، از تعدادى دیگر روغن ، از بعضى چیزى شبیه آرد گندم سفید، و از شاخه اى لباسها و از بعضى دیگر میوه سدر، پس در خاطر خود گفتم :
اینها در کجا قرار مى گیرند؟ و در آن هنگام جبرئیل با من نبود که از او سئوال کنم ، زیرا که او در مرتبه خود ماند و من از درجه او بالاتر رفتم ، آنگاه حقتعالى مرا ندا کرد:
اى محمّد! اینها را در این مکان بلند رویانیدم که غذاى دختران و پسران مؤ منین از امّت تو باشد. به پدران دخترها بگو که : براى پریشانى احوال دختران خود دلتنگ نباشید، زیرا همانطور که ایشان را آفریدم ، ایشان را روزى دهم
صلاح بنده ام را بهتر مى دانم
عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام :
ُعَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام یَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ فَإِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ ... ).
در ضمن آنچه خداى عزّوجلّ به موسى بن عمران علیه السلام وحى کرد این بود که :
اى موسى ! مخلوقى که نزدم محبوبتر از بنده مؤ من باشد نیافریدم .
من او را به آنچه براى او خیر است مبتلا مى کنم و به آنچه برایش خیر است عافیت دهم و من به آن چه که بنده ام را اصلاح کند داناترم .
پس او باید بر بلایم صبر کرده و نعمتهایم را شکر کند و به قضایم راضى باشد. زمانى که به رضاى من عمل کند و امرم را اطاعت نماید او را در زمره صدیقین نزد خود نویسم