صابران چه کسانى هستند؟
(و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون ) در این باره صابران را دوباره نام برد تا اولا بشارتشان دهد و ثانیا راه صبر را و اینکه چه صبرى ، صبر جمیل است یادشان دهد، و ثالثا آن علت واقعى که صبر را بر آدمى واجب مى سازد بیان کند، و آن این است که ما ملک خدائیم و مالک حق دارد هر گونه تصرفى در ملک خود بکند، و رابعا پاداش عموم صابران را که عبارت است از درود خدا و رحمت و راه یافتن ، معرفى نماید.
لذا رسول گرامى خود را دستور میدهد: نخست ایشان را بشارت دهد، ولى متعلق بشارت را ذکر نمیکند، تا با همین ذکر نکردن به عظمت آن اشاره کرده باشد و بفهماند: همینکه این بشارت از ناحیه خداست ، جز خیر و جمیل نیست ، و این خیر و جمیل را رب العزه ضمانت کرده است .
و سپس بیان میکند: که صابران کیانند؟ آنهایند که هنگام مصیبت چنین و چنان میگویند.
معنى ربّ (مالک مدبر)
(الحمد لله رب العالمین ، الرحمن الرحیم ، مالک یوم الدین )...، بیشتر اساتید قرائت خوانده اند (ملک یوم الدین )، اما کلمه (رب ) معناى این کلمه مالکى است که امر مملوک خود را تدبیر کند، پس معناى مالک در کلمه (رب ) خوابیده ، و ملک نزد ما اهل اجتماع و در ظرف اجتماع ، یک نوع اختصاص مخصوص است . که بخاطر آن اختصاص ، چیزى قائم به چیزى دیگر مى شود، و لازمه آن صحت تصرفات است ، و صحت تصرفات قائم به کسى مى شود که مالک آن چیز است ، وقتى مى گوئیم : فلان متاع ملک من است ، معنایش این است که آن متاع یک نوع قیامى بوجود من دارد، اگر من باشم مى توانم در آن تصرف کنم ، ولى اگر من نباشم دیگرى نمى تواند در آن تصرف کند.
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرسى نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندى نیست
که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم
شادیم داد غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آن را که به من داد کشم
عاشم عاشق روى تو نه چیز دگرى
بار هجران و وصالتبه دل شاد کشم
مُردم از زندگى بى تو که با من هستى
طرفه سرى است که باید بر استاد کشم
سالها مىگذرد حادثهها مى آید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
جز به او دلمشغول نکرده اند
قال الصادق علیه السلام : (طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَوَجَدْتُهُ فِى بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِى ).
امام صادق علیه السلام فرمود: دوستى خداى عزّوجلّ را جُستم آن را در دشمنى با گنهکاران یافتم .
ال الصادق علیه السلام : (إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ وَ کَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْیَا کَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ یَشْتَغِلُوا بِغَیْرِهِ ).
هرگاه مؤ من از دنیا کنار بکشد بلند مرتبه گردد و شیرینى محبت خدا را دریابد و نزد دنیاپرستان چون دیوانه جلوه نماید، در صورتى که شیرینى محبت خدا با آنها در آمیخته است و از این رو، جز به او، دل مشغول نکرده اند.(
کسانى که خداوند دوستشان دارد
خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید:
O (در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد).بقره : 195 .
O (... همانا خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را (نیز) دوست دارد).بقره : 222 .
O (آرى کسى که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگارى پیشه نماید، (خدا او را دوست مى دارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد).آل عمران : 76 .
O (چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند، آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد).آل عمران : 146 .
O (به (برکت ) رحمت الهى ، در برابر آنان مردم نرم (و مهربان ) شدى ؛ اگر تندخو وسخت دل مى بودى از اطراف تو، پراکنده مى شدند. پس آنها را ببخش و برایشان آمرزشبخواه و در کارها با ایشان مشورت کن ، امّا هنگامى که تصمیم گرفتى ، (قاطع باش و)بر خداى توکّل کن که خدا توکّل کنندگان را دوست دارد).آل عمران : 159.
O (آنها بسیار به سخنان تو گوش مى دهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان مى خورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن ، یا (اگر صلاح دانستى ) آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنان صرف نظر کنى ، به تو هیچ زیانى نمى رساند؛ و اگر میان آنها داورى کنى ، با عدالت داورى کن ، که خدا عادلان را دوست دارد).مائده : 42 .
O (... خداوند پرهیزگاران را دوست دارد).توبه : 4 .
O (هرگز در آن (مسجد به عبادت ) نایست !. آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده ، شایسته تر است که در آن (به عبادت ) بایستى ؛ در آن مردانى هستند که دوست مى دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد).توبة : 108.
O (خداوند کسانى را دوست مى دارد که در راه او پیکار مى کنند، گویى بنایى آهنین اند).سوره صفّ: آیه 4 .