فرزندان امام هادى (ع )
امام هادى (علیه السلام ) در (سوّم ) ماه رجب سال 254 در سامرا چشم از جهان فروبست و جسد مطهّرش در همان خانه اى که سکونت داشت ، به خاک سپرده شد، فرزندان او عبارتند از:
1 - ابامحمّد، امام حسن عسکرى (علیه السلام ) که مقام امامت بعد از امام هادى ( علیه السلام ) به او رسید.
2 ، 3 و 4 - حسین ، محمّد و جعفر (کذّاب ).
5 - عایشه .
امام هادى (علیه السلام ) ده سال و چند ماه در سامرا (دور از وطن و تحت نظر) بود تا جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهادت رسید.
نمونه اى از معجزات امام هادى (ع )
((خیران اسباطى )) مى گوید: در مدینه به حضور امام هادى (علیه السلام ) رفتم ، به من فرمود: از واثق (نهمین خلیفه عبّاسى ) چه خبر؟
گفتم : او به سلامت است و من نزدیکترین شخصى هستم که با او دیدار کرده و ده روز بیشتر نیست از او جدا شده ام .
امام هادى (علیه السلام ) فرمود:((مردم مدینه مى گویند او مرده است )).
عرض کردم : دیدار من با واثق از همه نزدیکتر بوده است .
فرمود:((مردم مدینه مى گویند او مرده است )).
وقتى که دیدم امام هادى (علیه السلام ) باز از مردم مدینه سخن گفت ، دریافتم که منظور، خودش مى باشد.
سپس فرمود: جعفر چه کرد؟ (یعنى متوکّل دهمین خلیفه عباسى که پسر معتصم بود چه مى کند؟).
گفتم : او در زندان در بدترین حال مى باشد.
فرمود:((آگاه باش او اینک خلیفه شده است )).
سپس فرمود:((از ((ابن زَیّات )) (وزیر واثق ) چه خبر دارى ؟)).
گفتم : مردم با او هستند و فرمان ، فرمان اوست .
فرمود:((آگاه باش که این منصب براى او نکبت بود)).
سپس سکوت کرد، آنگاه فرمود:((مقدّرات و احکام الهى واقع خواهد شد، اى خیران ! واثق از دنیا رفت و جعفر متوکّل به جاى او نشست و ابن زَیّات نیز کشته شد)).
گفتم : فدایت شوم ! چه وقت کشته شد؟
فرمود: شش روز بعد از بیرون آمدن تو (از سامرا).
در این راستا، روایات بسیار است و شواهد فراوان مى باشد.
احضار امام هادى (ع ) از مدینه به پادگان سامرا
مورّخین علّت انتقال امام هادى (علیه السلام ) از مدینه به شهر سامرا را چنین نقل مى کنند: عبداللّه بن محمّد (از طرف دستگاه طاغوتى بنى عبّاس ) سرپرست جنگ و عهده دار نماز در مدینه بود، در مورد امام هادى (علیه السلام ) نزد متوکّل عبّاسى (دهمین خلیفه عبّاسى ) سعایت و بدگویى کرد و تعمّد داشت که آن حضرت را بیازارد.
امام هادى (علیه السلام ) از سعایت و بدگوییهاى او نزد متوکّل آگاه شد، نامه اى به متوکّل نوشت و در آن نامه ، آزار رسانى و دروغ بافى عبداللّه بن محمّد را متذکّر شد و خواستار رسیدگى گردید.
وقتى که نامه به دست متوکّل افتاد، پاسخ نامه را نوشت و در آن نامه بسیار به امام هادى (علیه السلام ) احترام نمود و آن حضرت را (در ظاهر محترمانه ولى در باطن براى اجراى سیاست شوم خود) به پادگان سامرا، دعوت کرد.
وقتى نامه متوکّل به امام هادى (علیه السلام ) رسید، ناگزیر آماده شد که از مدینه به سوى سامرا کوچ کند و با یحیى بن هرثَمَه ، مدینه را به قصد سامرا ترک نمود، وقتى که آن حضرت به سامرا رسید، متوکّل (ریاکار و سالوس ) یک روز مخفى شد و ترتیب داد که آن حضرت به کاروانسرا که گداها در آن منزل مى گزیدند وارد گردید، آن حضرت آن روز را در آن کاروانسرا به شب آورد سپس متوکّل ، خانه اى را در اختیار امام هادى (علیه السلام ) گذارد.
(به این ترتیب ، امام هادى (علیه السلام ) را از مدینه به سامرا تبعید کرد و او را در یکى از خانه هاى لشکرگاه (پادگان ) تحت نظر نگهداشت که در این صورت طبیعى است که رابطه شیعیان با امام هادى (علیه السلام ) قطع شده و همه چیز در رابطه با او تحت کنترل قرار مى گیرد و سرانجام ، آن حضرت به طور مرموزى مسموم شده و به شهادت مى رسد).
در مدّتى که امام هادى (علیه السلام ) در سامرا بود، متوکّل در ظاهر به او احترام مى کرد، ولى در مورد آن حضرت در اندیشه نیرنگ بود که آن را اجرا کند، ولى نتوانست .
بین امام هادى (علیه السلام ) و متوکّل در سامرا، ماجراها و سرگذشتهاى بسیار رخ داد که هرکدام نشانه آشکارى بر امامت آن حضرت بود که اگر خواسته باشیم آن جریانها را در اینجا بیاوریم از حدود این کتاب که بنایش بر اختصار است ، خارج شده ایم و همین مقدار کافى است .
دو نمونه از فضایل و دلایل امامت امام هادى (ع )
1 - ((اسماعیل بن مهران )) مى گوید: هنگامى که بار اوّل ، امام جواد (علیه السلام ) از مدینه به سوى بغداد مى رفت ، هنگام خروج ، به او عرض کردم : فدایت گردم ! من در مورد این سفر تو ترسان و نگرانم ، امر امامت بعد از تو از آن کیست ؟
آن حضرت خندان به من توجّه کرد و فرمود:((آنکه تو گمان کرده اى (شهادت ) در این سال رخ نمى دهد)).
هنگامى که معتصم عباسى (هشتمین طاغوت عباسى ) آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، هنگام خروج آن حضرت از مدینه به حضورش شتافتم و عرض کردم : فدایت گردم ! تو مى روى ، بعد از تو به چه کسى مراجعه کنیم ؟ (امام بعد از تو کیست ؟) آن بزرگوار گریه کرد به طورى که محاسنش از اشک چشمش تر شد، سپس به من رو کرد و فرمود: در این سفر، نگرانى و خطر وجود دارد ((اَلاَْمْرُ مِنْ بَعْدِى اِلى ابْنِى عَلِی ؛ مقام امامت بعد از من با پسرم على (امام هادى (علیه السلام )) است )).
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( شنبه 89/11/23 :: ساعت 9:48 عصر )
دو نمونه از فضایل و دلایل امامت امام هادى (ع )
1 - ((اسماعیل بن مهران )) مى گوید: هنگامى که بار اوّل ، امام جواد (علیه السلام ) از مدینه به سوى بغداد مى رفت ، هنگام خروج ، به او عرض کردم : فدایت گردم ! من در مورد این سفر تو ترسان و نگرانم ، امر امامت بعد از تو از آن کیست ؟
آن حضرت خندان به من توجّه کرد و فرمود:((آنکه تو گمان کرده اى (شهادت ) در این سال رخ نمى دهد)).
هنگامى که معتصم عباسى (هشتمین طاغوت عباسى ) آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، هنگام خروج آن حضرت از مدینه به حضورش شتافتم و عرض کردم : فدایت گردم ! تو مى روى ، بعد از تو به چه کسى مراجعه کنیم ؟ (امام بعد از تو کیست ؟) آن بزرگوار گریه کرد به طورى که محاسنش از اشک چشمش تر شد، سپس به من رو کرد و فرمود: در این سفر، نگرانى و خطر وجود دارد ((اَلاَْمْرُ مِنْ بَعْدِى اِلى ابْنِى عَلِی ؛ مقام امامت بعد از من با پسرم على (امام هادى (علیه السلام )) است )).
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( شنبه 89/11/23 :: ساعت 9:48 عصر )