احضار امام هادى (ع ) از مدینه به پادگان سامرا
مورّخین علّت انتقال امام هادى (علیه السلام ) از مدینه به شهر سامرا را چنین نقل مى کنند: عبداللّه بن محمّد (از طرف دستگاه طاغوتى بنى عبّاس ) سرپرست جنگ و عهده دار نماز در مدینه بود، در مورد امام هادى (علیه السلام ) نزد متوکّل عبّاسى (دهمین خلیفه عبّاسى ) سعایت و بدگویى کرد و تعمّد داشت که آن حضرت را بیازارد.
امام هادى (علیه السلام ) از سعایت و بدگوییهاى او نزد متوکّل آگاه شد، نامه اى به متوکّل نوشت و در آن نامه ، آزار رسانى و دروغ بافى عبداللّه بن محمّد را متذکّر شد و خواستار رسیدگى گردید.
وقتى که نامه به دست متوکّل افتاد، پاسخ نامه را نوشت و در آن نامه بسیار به امام هادى (علیه السلام ) احترام نمود و آن حضرت را (در ظاهر محترمانه ولى در باطن براى اجراى سیاست شوم خود) به پادگان سامرا، دعوت کرد.
وقتى نامه متوکّل به امام هادى (علیه السلام ) رسید، ناگزیر آماده شد که از مدینه به سوى سامرا کوچ کند و با یحیى بن هرثَمَه ، مدینه را به قصد سامرا ترک نمود، وقتى که آن حضرت به سامرا رسید، متوکّل (ریاکار و سالوس ) یک روز مخفى شد و ترتیب داد که آن حضرت به کاروانسرا که گداها در آن منزل مى گزیدند وارد گردید، آن حضرت آن روز را در آن کاروانسرا به شب آورد سپس متوکّل ، خانه اى را در اختیار امام هادى (علیه السلام ) گذارد.
(به این ترتیب ، امام هادى (علیه السلام ) را از مدینه به سامرا تبعید کرد و او را در یکى از خانه هاى لشکرگاه (پادگان ) تحت نظر نگهداشت که در این صورت طبیعى است که رابطه شیعیان با امام هادى (علیه السلام ) قطع شده و همه چیز در رابطه با او تحت کنترل قرار مى گیرد و سرانجام ، آن حضرت به طور مرموزى مسموم شده و به شهادت مى رسد).
در مدّتى که امام هادى (علیه السلام ) در سامرا بود، متوکّل در ظاهر به او احترام مى کرد، ولى در مورد آن حضرت در اندیشه نیرنگ بود که آن را اجرا کند، ولى نتوانست .
بین امام هادى (علیه السلام ) و متوکّل در سامرا، ماجراها و سرگذشتهاى بسیار رخ داد که هرکدام نشانه آشکارى بر امامت آن حضرت بود که اگر خواسته باشیم آن جریانها را در اینجا بیاوریم از حدود این کتاب که بنایش بر اختصار است ، خارج شده ایم و همین مقدار کافى است .