مهریّه و جهیزیّه بهترین عروس
در این که مهریّه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها و نیز جهیزیّه اش چه مقدار و چه وسایلى بوده ، بین نویسندگان اختلاف نظر است که در این نوشتار اشاره اى به مشهور گفتار تاریخ نویسان مى شود:
مهریّه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها: دوازده و نیم وَقیه مى باشد که هر وَقیه معادل چهل درهم مى باشد، بنابر این مهریّه آن حضرت پانصد درهم بوده است .
و بعضى گفته اند: چهارصد مثقال بوده ، که هر هفت مثقال ، معادل ده درهم مى باشد.
و عدّه اى هم گفته اند: چهارصد و هشتاد درهم بوده است .
صورت جهیزیّه : طبق روایتى چنین آمده است ، که حضرت علىّ علیه السلام شتر خود را به مبلغ چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن را به عنوان مهریّه تحویل رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله داد، و حضرت رسول آن ها را در اختیار عمّار یاسر و بعضى دیگر از اصحاب خود قرار داد تا براى دخترش بهترین عروس دنیا جهیزیّه خریدارى نمایند.
صورت جهیزیّه به این شرح مى باشد:
1 پیراهن عروس ، به قیمت هفت درهم .
2 عبا چادر قُطوانى کوفه اى .
3 پوشیه ، براى پوشش صورت از دید نامحرمان .
4 رو انداز سیاه رنگ .
5 تخت خواب ، جهت ایمنى از حیوانات گزنده .
6 دو عدد گلیم کتانى مصرى .
7 چهار عدد بالش و متکّا، که درون آن ها از گیاهان خشک و خوشبو پر شده بود.
8 یک عدد پرده نازک از جنس پشم .
9 یک قطعه حصیر، از اطراف بَحرین قَطَر .
10 دستاس ، جهت آرد کردن گندم و.... از سنگ ساخته شده بود.
11 قدح و طشت مِسّى ، براى خمیر کردن آرد و شستن لباس .
12 ظرف آب مشگ ، که از پوست بزغاله بود.
13 قدحى چوبى براى شیر و دوغ .
14 مشگ کهنه ، جهت سرد شدن آب .
15 آفتابه و لگن .
16 بستو سبز رنگ ، جهت روغن و ... .
17 کترى سفالى ، شبیه آفتابه .
18 فرش از پوست حیوان ، جهت نشستن .
19 مشگ آب ، براى کارهاى متفرقه .
شیخ طوسى (460 ه ) در امالى از جابر بن عبدالله رحمه الله روایت کند که گفت : هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله فاطمه را براى على علیهماالسلام تزویج نمود عده اى از قریشیان نزد آن حضرت آمده و گفتند: تو دخترت را با مهریه کم به ازدواج على علیه السلام درآوردى . پیامبر گفت : من او را براى على تزویج نکردم بلکه خداوند عزوجل در شب معراج او را براى على علیه السلام تزویج کرد و وحى کرد به ((سدرة المنتهى )) که جواهرات خود را به پاى ملائک بریزد، و حورالعین از آن جواهرات جمع مى کردند و به داشتن آنها مباهات مى کردند و مى گفتند: اینها برگرفته از جواهراتى است که به خاطر ازدواج فاطمه نثار کردند.
شیخ صدوق در امالى از على بن ابى طالب علیه السلام روایت کرده که فرمود:
من عزم خود را جزم کردم که با فاطمه علیهاالسلام ازدواج کنم ولى جرئت نمى کردم این مطلب را با رسول خدا صلى الله علیه و آله در میان بگذارم ، این آرزو در هر شب و روز در سینه من شعله مى کشید تا اینکه بالاخره به حضور پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسیدم . آن حضرت به من فرمود: اى على ! گفتم : بفرمایید اى رسول خدا! فرمود: تصمیم به ازدواج گرفته اى ؟ گفتم : رسول خدا بهتر مى داند. و دانستم که رسول خدا صلى الله علیه و آله قصد دارد بعضى از زنان قریش را برایم تزویج کند، ولى من نگران بودم که مبادا فاطمه علیهاالسلام از دستم برود.
روزى پیامبر شخصى را نزد من فرستاد و مرا احضار کرد، من که از شدت خوشحالى سر از پا نمى شناختم به حضور آن حضرت که در حجره ام سلمه مشرف شدم و دیدم که آن بزرگوار به قدرى شادمان است و خوشحال که سابقه نداشت ، و هنگامى که چشمم به ایشان افتاد، دیدم که چشمانش مى درخشید و سفیدى دندانهایش از سرور و خنده اى که داشت مشاهده مى شود. رسول خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود: اى على ! به تو مژده مى دهم که خداوند آن غم که درباره ازدواج تو داشتم برطرف کرد. گفتم : چگونه اى رسول خدا؟
گفت : جبرئیل نزد من آمد و سنبل و قرنفل بهشتى به من داد، من آنها را گرفتم و بوییدم و به جبرئیل گفتم : این سنبل و قرنفل براى چیست ؟ گفت : خداى توانا به ملائکه و ساکنین بهشت دستور داده که بهشت را با میوه هاى درختان ، درخت ها و گیاهان زیبا و قصرها زینت کنند و باد بهشت را فرمان داده تا عطر و بوى آنها را در سراسر بهشت منتشر سازند، و حورالعین بهشت را فرمان داده تا سوره طه ، و طواسین و یس و حمعسق را تلاوت کند، سپس منادى از زیر عرش ندا درداده : آگاه باشید که امروز روز ولیمه و عروسى على بن ابى طالب است ، بدانید که من شما را شاهد مى گیرم بر اینکه فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله را براى على بن ابى طالب ، به رضایت خود تزویج نمودم .
آنگاه خداوند تبارک و تعالى ابر سفیدى را فرستاد تا قطرات خود را به صورت لؤ لؤ و زبرجد و یاقوت بر سر آنان ببارد، و پس از آن ملائکه برخاستند و سنبل و قرنفل نثار اهل بهشت کردند، و این سنبل و قرنفل از آنها مى باشد. پس از آن خداوند ملکى را که نامش راحیل است و در میان ملائکه خطیبى بلیغ تر و فصیح تر از او وجود ندارد ماءموریت داد تا خطبه اى بخواند. راحیل خطبه اى ایراد نمود که اهل آسمانها و زمین نظیر آن را نشنیده بودند سپس منادى ندا داد: اى ملائکه و ساکنین بهشت ، ازدواج على را که حبیب محمد است با دختر محمد صلى الله علیه و آله تبریک بگویید، زیرا من هم به ایشان تبریک گفته ام . آگاه باشید و شاهد باشید که من بعد از پیامبران ، محبوبترین زنان را براى محبوبترین مردان تزویج نمودم .
راحیل گفت : خداوند! بیش از اینکه ما مى بینیم و در بهشت به ایشان داده اى ، چه چیز دیگرى به آنها عطا خواهى کرد؟
خداوند متعال فرمود: اى راحیل ! برکت بیشترى که به آنها مى دهم ، این است که آنان با محبت من زندگى خواهند کرد و آنان را براى خلق خود حجت و دلیل قرار مى دهم ، به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى از آنان به وجود مى آورم و از آن دو، نسلى ایجاد مى کنم که خزانه داران من در زمین ، و معدن علم من ، و طرفداران و هدایت کنندگان مردم به سوى دین من خواهند بود و بعد از پیامبران و رسولان ، به وسیله آنان بر خلق اتمام حجت خواهم نمود.
(و رسول خدا ادامه داد:) اى على ! به تو مژده مى دهم زیرا خداوند تو را به قدرى گرامى داشته و اکرام کرده که احدى را چنان عزیز و گرامى نداشته . اى على ! من دخترم فاطمه را بر همان چیزى تزویج نمودم که خداوند رحمان او را تزویج نمود، و به آن چیزى براى فاطمه راضى شده ام که خدا راضى شده است ، اکنون او زن توست و در اختیار تو مى باشد و تو از من به وى سزاوارترى . و جبرئیل به من خبر داده که بهشت به شما دو نفر اشتیاق دارد و اگر نبود اینکه خداوند عزوجل مقدر ننموده فرزندانى از شما به وجود بیاید که بر خلق حجت باشند، در اینصورت اشتیاق بهشت و اهل آن را پاسخ داد و شما را هر چه زودتر داخل بهشت مى نمود. پس اى على ! تو بهترین برادر و بهترین داماد و بهترین مصاحب هستى و براى تو همین که خداوند از تو راضى و خشنود است .
على مى گوید: به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفتم : آیا مقام من به جایى رسیده که در بهشت نامى از من برده شود و خدا ملائکه را براى ازدواج من شاهد بگیرد؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: همانا خداى عزوجل هرگاه ولى و دوست خود را گرامى بدارد به گونه اى گرامى مى دارد که چشمى ندیده و گوشى نشنیده باشد و خداوند این مقام را به تو عطا فرموده است .
على علیه السلام گفت : پروردگارا به من توفیق بده تا در برابر نعمت هاى تو شکرگزار باشم . و پیامبر فرمود: آمین .
شیخ مفید در کتاب حدائق الریاض گوید:
شب پنج شنبه 21 محرم شب ازدواج على و فاطمه بوده است و لذا مستحب است که روز بیست و یکم محرم را به شکرانه ازدواج آن دو روزه بگیریم .
سید بن طاووس (664 ه ) در اقبال الاعمال ، به نقل از تاریخ بغداد نوشته خطیب بغدادى (463 ه )، به سندش از ابن عباس روایت کرده است :
هنگامى که حضرت فاطمه علیهاالسلام را در شب ازدواج به خانه على علیه السلام مى بردند، پیامبر در مقابل او، و جبرئیل در سمت راست ، و میکائیل در سمت چپ او، و هفتاد هزار فرشته در پشت سر او حرکت مى کردند و در آن حال خدا را تسبیح مى گفتند و تقدیس مى کردند، و این تقدیس و تسبیح آنها تا صبح طلوع فجر ادامه داشته است .
شیخ طوسى (460 ه ) در مصباح المتهجدین مى گوید:
رسول خدا صلى الله علیه و آله در روز اول ماه ذى حجة ، حضرت فاطمه علیهاالسلام را به ازدواج على علیه السلام درآورد و روایت شده است که در روز ششم ماه بوده است .
شیخ ابوجعفر صدوق (381 ه ) در کتاب عیون اخبارالرضا علیه السلام از على علیه السلام روایت کرده است که :
رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به من گفت : اى على ! جمعى از مردان قبیله قریش مرا درباره فاطمه مورد عتاب قرار داده و گفتند: ما او را از تو خواستگارى کردیم ولى نپذیرفتى و او را به ازدواج على علیه السلام درآوردى ؟
در جواب آنها گفتم : به خداوند سوگند من نبودم که خواستگارى شما را رد کردم بلکه خدا خواستگارى شما را نپذیرفت و او را براى على انتخاب کرد، زیرا جبرئیل بر من فرود آمد و گفت : همانا خداى جلیل مى فرماید: اگر من على را خلق نکرده بودم از آدم به بعد شوهرى که شایسته او باشد در روى زمین یافت نمى شد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 89/11/17 :: ساعت 11:9 صبح )