نمونه هایى از دلایل امامت امام حسن عسکرى (ع )
1 - ((یحیى بن یسار عنبرى )) مى گوید: ابوالحسن امام هادى (علیه السلام ) چهار ماه قبل از وفات خود به (امامت ) پسرش امام حسن عسکرى (علیه السلام ) وصیّت کرد، من و عدّه اى از دوستان را بر آن وصیّت به گواهى گرفت .
2 - ((على بن عمر نوفلى )) مى گوید: در محضر امام هادى (علیه السلام ) در صحن خانه اش بودم ، پسرش ((محمّد)) در کنار ما عبور کرد، به امام هادى (علیه السلام ) عرض کردم : فدایت گردم ! این آقا (یعنى محمّد) بعد از شما امام و صاحب ماست ؟
در پاسخ فرمود:((لا، صاحِبُکُمْ مِنْ بَعْدِى الْحَسَنُ؛ نه ، بلکه امام و صاحب شما بعد از من ، حسن (علیه السلام ) است )).
3 - ((على بن مهزیار)) مى گوید: به امام هادى (علیه السلام ) عرض کردم : پناه مى برم به خدا! اگر براى شما اتّفاقى (یعنى مرگ ) رخ دهد ما به چه کسى رجوع کنیم (و او را امام خود قرار دهیم ؟).
در پاسخ فرمود:((عَهْدِى اِلَى الاَْکْبَرِ مِنْ وُلْدِى یَعْنِى الْحَسَن (علیه السلام )؛ عهد (امامت ) من به بزرگترین فرزندان من یعنى حسن (علیه السلام ) است )).
4 - معرّفى امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در مجلس سوگوارى امام جواد (علیه السلام ) : جماعتى از بنى هاشم که یکى از آنان ((حسن بن حسین افطس )) بود. هنگام وفات امام جواد (علیه السلام ) در خانه امام هادى (علیه السلام ) اجتماع کرده بودند و براى امام هادى (علیه السلام ) در صحن خانه فرشى در زمین گسترده بودند و مردم در محضرش نشسته بودند، گفتند: تخمین زدیم که از آل ابوطالب و بنى عبّاس و قریش 150 نفر مرد بودند غیر از غلامان و سایر مردم . ناگاه امام هادى (علیه السلام ) به حسن بن على (امام حسن عسکرى ) نگاه کرد که گریبان چاک کرده و در سمت راست آن حضرت ایستاده و ما او را نمى شناختیم پس از ساعتى که حسن عسکرى (علیه السلام ) ایستاده بود امام هادى (علیه السلام ) به او روکرد و فرمود:
((پسر جان ! شکر خدا را در وجود خودت تازه کن که خداوند موضوع تازه اى در مورد تو فرموده است )).
حسن عسکرى (علیه السلام ) گریه کرد و کلمه استرجاع به زبان آورد و گفت :
((اَلْحَمْدُللّهِِ رَبِّالْعالَمِینَوَاِیّاهُ اَسْئَلُ تَمامَ نِعَمِهِ عَلَیْنا وَاِنّاللّهِِ وِانّا اِلَیْهِراجِعُون )).
((حمد و سپاس خداوندى را که پروردگار جهانیان است و تنها از درگاه او تکمیل نعمتش را بر ما مساءلت مى نمایم و همه ما از آن خدا هستیم و همه ما به سوى او باز مى گردیم )).
ما سؤ ال کردیم : این جوان کیست ؟.
گفتند: این شخص ، حسن بن على (علیه السلام ) فرزند او یعنى فرزند امام هادى (علیه السلام ) است ، به نظر ما مى آمد که حضرت حسن عسکرى (علیه السلام ) در آن وقت ، بیست سال یا در این حدود، سال دارد، در آن وقت او را شناختیم . و دانستیم که امام هادى (علیه السلام ) با امامت و قائم مقامى او بعد از خودش اشاره نمود.