هجرت و جهاد امام حسین (ع )
هنگامى که معاویه (در نیمه رجب سال شصت هجرى ) از دنیا رفت و دوران صلح (آتش بس ) که مانع آن بود تا امام حسین (علیه السلام ) مردم را به امامت خود دعوت نماید به پایان رسید در محدوده توان و امکانات خود، مساءله رهبرى خود را آشکار ساخت و در هر فرصتى براى آگاهى بخشى به ناآگاهان استفاده نمود و رفته رفته یارانى به گرد او آمدند، آنگاه آن حضرت مردم را به جهاد و نبرد (با سلطنت یزید و بنى اُمیّه ) دعوت نمود و آماده جنگ شد و با اهل بیت و فرزندان خود از حرم خداو حرم رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) (از مکّه و مدینه ) به سوى عراق رهسپار گردید تا به کمک شیعیانش که او را (به آمدن به کوفه ) دعوت نموده بودند، با دشمن جنگ کند.
امام حسین (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) نخست پسرعمویش ((مسلم بن عقیل )) (علیه السلام ) را به سوى کوفه فرستاد و او را براى دعوت مردم به جهاد و گرفتن بیعت از مردم برگزید، مردم کوفه با او براى جهاد، بیعت کردند و پیمان وفادارى خود را به او اعلام داشتند و خیرخواهیش را به جان پذیرفتند، ولى طولى نکشید که (وقتى ورق برگشت ) آنان بیعت خود را شکستند و دست از یارى او کشیدند و او را تسلیم دشمن نمودند و دشمن (در یک جنگ نابرابر) او را کشت و مردم کوفه از مسلم (علیه السلام ) دفاع ننمودند. سپس (همین مردم اغفال شده ) براى جنگ با امام حسین (علیه السلام ) از کوفه خارج شدند، آن حضرت را (در سرزمین کربلا) محاصره کردند و او را از رفتن به شهرها بازداشتند و آنچنان او را در تنگنا قرار دادند که نه راه گریزى داشت و نه یار و یاورى و بین او و آب فرات جدایى انداختند تا اینکه بر او دست یافتند و آن حضرت را (در یک جنگ نابرابر) کشتند و آن بزرگوار در حالى که تشنه لب ، مجاهد، شکیبا، مخلص و مظلوم بود به شهادت رسید، بیعتش را شکستند، حریم حرمتش را دریدند و به هیچ وعده او وفا نکردند و هرگونه رشته پیمان با او را گسستند و آن حضرت همچون پدر و برادرش شهید شد.