سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت و تملّق روا نیست، جز در جستجوی دانش . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
(حضرت فاطمه)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» زندگینامه امام خمینی(ره)

مولودی از سلاله­ی عصمت و طهارت در 20 جمادی الاخر (1320 ه. ق) مصادف با میلاد دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آیت الله شهید سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود . وی را روح الله نامگذاری کردند. مرحوم سید مصطفی که تحصیلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با کسب معارف الهیه ادامه داده بود ، زمان میرزای شیرازی در زمره­ی علما و مجتهدین آن عصر قرار داشت  و از نجف که بازگشت ، زعامت اهالی خمین را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعدیات دستگاه ظالم  پرداخت . او در خمین ، با ایجاد جلسات معارف اسلامی به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام کرد؛ و سرانجام در راه خمین و اراک به دست طاغوتیان  و اصحاب شقاوت شهید شد. امام ( ره ) در پنج ماهگی یتیم شد و بعد از شهادت پدر،  تحت سرپرستی مادر ، عمه و دایی مهربانش پرورش یافت. امام تحصیلات مقدماتی را در خمین نزد میرزا محمود شروع کرد و سپس آن را در مکتب ملاابوالقاسم در مدرسه جدید التأسیس احمدیه ی آن دیار ادامه داد. در سن پانزده سالگی ، تحصیلات فارسی آن روز را به اتمام رسانید و نزد برادر بزرگش مرحوم آیت الله پسندیده ، صرف ، نحو و منطق را شروع کرد و تا سال 1338( ه. ق) از محضر ایشان بهره کافی برد .

در سن 19 سالگی هنگامی که چهار سال از وفات مادرش می گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهی حوزه علمیه اراک  شد که ازحوزه های بزرگ دینی به شمار می رفت و تحت  زعامت و سرپرستی مؤسس حوزه علمیه ی  قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی ، اداره می شد. در سال(1340 ه.ق) آیت الله حائری یزدی به درخواست علمای بزرگ شهر مذهبی قم از اراک مهاجرت و تحت الطاف الهی موفق شد حوزه علمیه قم را تأسیس کند  .  امام (ره) در پی استاد، حوزه اراک را ترک کرد و در حوزه علمیه ی قم به تحصیل پرداخت و درمحضر آیت الله حائری یزدی پایه های علمی و مبانی فقهی و اصولی را تکمیل کرد و در محضر مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر یزدی ( معروف به حکیم) درعلم هیئت مهارت یافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آیت الله شاه آبادی  متون مختلف عرفان، حکمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در دریای علوم اسلامی غرق کرد .  در سال (1345 ه. ق) سطوح را به پایان رسانید و به درجه اجتهاد نایل آمد و بدون نیاز علمی و فلسفی به حوزه های علمیه نجف در زمره­ی مجتهدین و نوابغ فقهی قرار گرفت. در سال( 1348 ه.ق) با دخت مکرمه مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمد ثـقفی تهرانی ازدواج کرد و ثمره­ی این ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره )  در سال( 1347 ه.ق) در حالی که فقط 27 سال داشت، تدریس فلسفه را آغاز کرد. سپس در سال(1364 ه. ق) همزمان با ورود آیت الله بروجردی به قم به تدریس علوم منقول ،  خارج فقه و اصول پرداخت .  قبل از آن ، مدتی به تدریس " سطوح" اشتغال داشت و کتاب های فقه و اصول را با بیانی شیوا و رسا برای طلاب و فضلا شرح و بسط می داد .

ایشان از همان اوان جوانی ، مبارزات سیاسی خویش را علیه ظلم و جور آغاز نمود و چندین بار تبعید و زندانی شد.

امام در پیروزی انقلاب اسلامی ، نقش بزرگی را در رهبری  مردم  برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعید به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدایت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14 خرداد1368 ، دنیای خاکی را وداع گفت و به عرش الهی هجرت نمود.

امام



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( یکشنبه 91/3/14 :: ساعت 2:21 عصر )

»» شخصیت ملکوتى حضرت زهرا(س )

شخصیت ملکوتى حضرت زهرا(س )
امام جعفر صادق علیه السلام از قول رسول اکرم صلى الله علیه و آله شخصیت ملکوتى حضرت صدیقه کبرى علیها السلام را چنین وصف مى کند:
خداوند نور فاطمه را قبل از خلقت آسمان و زمین آفرید.
عده اى سوال کردند: پس فاطمه علیهاالسلام از سنخ انسان نیست ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: حوریه اى است در لباس انسان .
پرسیدند: چگونه چنین چیزى ممکن است ؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند قبل از آن که آدم را خلق کند، فاطمه را آفرید، در آن هنگام ارواح خلق شده بودند. چون خداوند آدم را خلق کرد، ارواح را بر او عرضه داشت .
پرسیدند: در آن زمان فاطمه کجا بود؟
آن حضرت فرمود: در جایگاه مخصوص خود در ساق عرش .
پرسیدند: غذایش چه بود؟
پیامبر جواب داد: ذکر خدا (تقدیس ، تهلیل ، تحمید و تسبیح ) و الله اکبر. چون خداوند، آدم را خلق کرد و دوست داشت که نسل من از فاطمه باشد، او را به سیب بهشتى تبدیل کرد. جبرئیل آن سیب را بر من آورد و گفت : سلام و رحمت خدا بر تو اى محمد. این سیب میوه اى از میوه هاى بهشت است که خداوند براى تو هدیه فرستاده است.
پس آن را گرفتم به سینه چسباندم . جبرئیل گفت آن را بخور. سیب را دو نیم کردم . نور درخشان و گسترده اى از آن پرتوافشانى کرد. از آن به هوس افتادم . جبرئیل گفت : اى محمد صلى الله علیه و آله چرا سیب را نمى خورى ، تمام آن را بخور که این نور منصوره در آسمان و نور فاطمه در زمین است .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( شنبه 91/3/13 :: ساعت 11:36 عصر )

»» اسناد شهادت فاطمه (س)

اسناد شهادت فاطمه (س)

 مقدمه:

مظلومیت فاطمه زهرا و شهادت جانگداز او توسط قاتلینی همچون ابوبکر و عمر و . . در عالم اسلام امری است که از نور خورشید هم واضحتر است. با این وصف از کسی که نمی خواهد خورشید را نظاره کند و یا اصولا چشم دیدن خورشید را ندارد نباید انتظار داشت به چنین حقیقتی اعتراف کند. زیرا خداوند در قرآن درباره اینان فرموده است: ((لهم أعین لا یبصرون بها )) برای آنان چشم هست ولی نمی بینند.آری پروردگار ما از قدرت بینایی این افراد خبر داده است و دیگر نیازی نیست که ما اصرار بر دیدن و اعتراف اینها داشته باشیم. اما با گفتن حقیقت شاید بتوانیم دل سوخته مادرمان را شاد کنیم. و محبت خودمان را نسبت به او ثابت کنیم. پیشاپیش از در گاه مادر پهلو شکسته مان عذر خواهی می کنم اگر بیش از این نمی توانم در مسیر او قدم بردارم. از او دفاع کنم و مرهمی بر زخم او بگذارم.

1) تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه:

عده‌ای از بیعت سرپیچی کرده بودند و در نزد علی در خانه فاطمه‌ جمع شده بودند. پس ابوبکر عمر را به دنبال آنها فرستاد. و این هنگامی بود که حضرت علی و زبیر برای مشورت در امر خلافت نزد حضرت زهرا رفت و آمد می کردند عمربن خطاب با خبر شد و گفت:(( ای دختر رسول خدا! به خدا در نزد ما کسی محبوبتر از پدرت نیست و پس از او محبوبترین تویی! و به خدا قسم این امر مرا مانع نمی شود که اگر علی و زبیر نزد تو جمع شوند دستور دهم که خانه را با آنها به آتش بکشند. ))اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه بیرون رفت حضرت علی و زبیر به خانه برگشتند. پس فاطمه فرمود: (( می دانید که عمر نزد من آمد و به خدا قسم یاد کرده اگر شما ( بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید ) به خانه برگردید خانه را با شما آتش می زند؟؟ و به خدا سوگند که او به سوگندش عمل خواهد کرد.(1)

2) آمدن عمر با آتش به سوی خانه حضرت زهرا:

ابوبکر به علی پیام فرستاد تا با وی بیعت کند اما علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد. فاطمه ناگاه عمر را با مشعلی در خانه اش یافت. پس فرمود:(( یابن خطاب اتراک محرقا علی بابی؟! قال نعم. ))ترجمه: (( یابن خطاب! آیا من نظاره گر باشم و حال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش می کشی؟ عمر گفت: بلی . . . ))(2)

3) هجوم عمر و عده ای به در خانه حضرت زهرا:

اسامی تعدادی از افراد که به خانه فاطمه الزهرا (س) هجوم آوردند.(( عمربن خطاب، خالدبن ولید، عبدالرحمن بن عوف، ثابت ابن عمیس شماس، زیدن بن لبید، سلمة بن سالمة بن وقش، زیدبن ثابت، اسیربن حضیر))علمای اهل سنت نوشته اند:(( همه افراد داخل خانه بیرون آمدند مگر علی که گفت : من قسم خورده‌ام که در خانه بمانم تا قرآن را جمع‌آوری کنم. عمر قبول نکرد ولی اعتراض فاطمه باعث شد تا عمر برگردد. او برگشت و ابوبکر را تحریک کرد تا پیگیر مسئله باشد و او قنفذ غلام خود را چندین بار دنبال علی فرستاد ولی جواب منفی شنید. بالاخره عمر با جمعی از مردم به خانه فاطمه رفتند. تا فاطمه صدای آنها را شنید، ناله کرد. ای پدر، یا رسول الله، بعد از تو عمربن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه چگونه با ما رفتار می‌کنند. ))(3)

4) تذکر به عمر! و بی اعتنایی او در آتش زدن خانه:

عمر به خانه علی و فاطمه رسید و آنها را صدا زد اما آنها اعتنایی نکردند و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت : سوگند به خدایی که جان عمر در دست اوست یا بیرون می‌آیید و یا خانه را با اهلش به آتش می‌کشم.به عمر گفتند: یا اباحفص! فاطمه در این خانه است، حتی اگر فاطمه داخل خانه باشد؟ عمر جواب داد. (( اگر چه فاطمه باشد ))و نیزمقاتل ابن عطیه می‌نویسد : (( هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر وزیر بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه فرستاد و عمر بر خانه فاطمه هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد. ))(4)

5) گریه فاطمه و به زور بیرون کشیدن حضرت علی از خانه و تهدید او به قتل:

در روایات اهل سنت آمده است که:(( . . . تا آنکه ( عمر و اصحابش ) پشت درب خانه فاطمه جمع شدند و دق الباب کردند. پس چون مردم صدای فریاد و گریه فاطمه را شنیدند در حالی که گریه می کردند متفرق شدند لکن عمر و اصحابش همانجا ماندند پس علی را با زور از خانه خارج کرده و او را به طرف ابوبکر کشاندند پس به او گفتند بیعت کن! علی گفت: اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند: اگر بیعت نکنی به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را خواهیم زد؟! ))(5)

6)لگد عمر بر حضرت زهرا:

ابن ابی دارم که ذهبی وی را (( الامام الحافظ الفاضل . . کان موصوفا بالحفظ و المعرفه )) خوانده، نقل کرده است:(( ان عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن ))ترجمه: (( عمر لگدی بر حضرت زهرا زد تا محسن سقط گردید. ))و او این حدیث را مورد تقریر و تایید خود قرار داده است.(6)

7) شهادت حضرت محسن:

عبارات و احادیث مختلفی از علمای اهل سنت در این قسمت نقل شده که دو نمونه از آن ها را عینا نقل می کنیم و برای بقیه آدرس کتاب موردنظر را می نویسیم. قابل ذکر است که برخی از جاها (( علت شهادت حضرت محسن ضربه قتفذ و برخی از جاها ضربه عمر)) ذکر شده است:ابن شهرآشوب سروی نقل می کند:(( فرزندان فاطمه عبارتند از حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و همانا محسن که از ضربه قنفذ عدوی کشته شد. ))مسعودی در اثبات الوصیه می نویسد:(( . . آنان در هجوم به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشار دادند که محسن را سقط کرد. ))و نظام معتزلی معتقد است که بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت.(7)

8) غضب حضرت زهرا بر ابوبکر:

علمای اهل سنت نقل کرده اند که حضرت زهرا فرمودند:(( آنان ( ابوبکر و عمر ) جرمی مرتکب شدند که خدا خود بازخواستشان می کند و آنان را به حساب می کشد. ))(8)و از دیگر مطالبی که گواه خشم و غضب حضرت فاطمه بر ابوبکر و عمر و . . . می باشد خطبه ایشان در مسجد است که فرمودند:(( . . . ای پسر ابوقحافه ( ابوبکر ) آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم! عجب افترای بزرگی و چه بدعتی است که در دین می گذارید؟ . . . به زودی خواهید دید که هر خبری را جایگاهی و هر مظلومی را پناهی خواهد بود. ))(9)

و نیز در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است که:(( . . . فوجدت فاطمه علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت . . . ))ترجمه: (( فاطمه بر ابوبکر غضب نمود. پس با وی قهر کرد و با او سخنی نگفت تا وفات کرد. ))(10)

9)نفرین ابوبکر توسط حضرت زهرا:

ابن قتیبه در کتاب الامامه و السیاسه ص 14 می نویسد حضرت زهرا خطاب به ابوبکر فرمودند:(( و الله لأدعون علیک فی کل صلاه أصلیها ))ترجمه: (( به خدا سوگند در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین می کنم. ))و نیز علمای اهل سنت در کتب خودشان نقل کرده اند که حضرت زهرا خطاب به آن دو نفر فرمودند:(( إنی أشهد الله و ملائکته أنکما أسخطتمانی و ما أرضیتمانی لئن لقیت النبی لأشکونکما ))ترجمه: (( خداوند و ملائکه او را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر ( ابوبکر و عمر ) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید. اگر پیامبر را ملاقات کنم از شما شکایت خواهم کرد. ))(11)

10) غضب حضرت زهرا بر ابوبکر و عمر و اجازه ندادن به آن ها برای شرکت در تشییع جنازه و دفن شبانه او:

و باز علمای اهل سنت نقل کرده اند که:(( فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابابکر و صلی علیها ))ترجمه: (( هنگامی که فاطمه وفات کرد همسرش او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبردار نکرد و به او اجازه خواندن نماز بر او را نداد. ))و در کتابهای دیگر که آدرس داده می شود باز یا مشابه و یا عین همین مطلب نقل شده است.(12)

11) اعتراف ابوبکر به این جنایت عظیم:

در این قسمت به گفته های خود ابوبکر که به انجام این جنایت اعتراف کرده می پردازیم:متقی هندی می گوید ابوبکر گفت:(( ای کاش به خانه فاطمه حمله ور نشده بودم و آنجا را به حال خود وا می گذاشتم اگر چه علیه من پیمان جنگ می بستند. ))و در آدرس هایی که در پایین می آوریم مشابه همین عبارات و یا عین عبارات ایوبکر ذکر شده است.(13)

پی نوشت:

(1)کتاب المصنف ابن ابی شیبه ج 7 ص 432 حدیث 37045./سیوطی مسند فاطمه ص 36./ابن عبدالبر در کتاب الاستیعاب ج3 ص 975/تاریخ طبری ج 1 ص 1118./الامامه و السیامه، ابن قتیبه، ج 1 ص 20-19/ازالة الخلفا، دهلوی هندی، ج 362/2/عقدالفرید، ابن عبدربة المالک، ج 2 فصل سقیفه/تاریخ ابن اثیر، ج 2 ص 335./شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 56 چاپ بیروت از قول جوهری عالم قرن 4 و صاحب کتاب (( السقیفه و فدک ))

(2)تاریخ ابی الفداء ج 1 ص 156./عقدالفرید، ابن عبدربه ج 3 ص 64 چاپ مصر./کنز العمال ج 13 ص 140 که همین موضوع را تایید می کند./انساب الاشراف ج 1 ص 586حدیث 1184./اسماعیل عماد الدین در کتاب (( المختصر فی اخبار البشر )) ج 1 ص 156 چاپ مصر.

(3)عقدالفرید، ج 28 ص 322 و ج 3 ص 163/تاریخ ابن شحنه، ج7 ص 164./الامامه و السیاسة، ج 1 ص 13./اعلام النساء، ج 3 ص 1207./شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1 ص 134 و ج 2 ص 19./اثبات الوصیه مسعودی ص 123/الملل و النحل ج 1 ص 57 چاپ بیروت که عقیده نظام را در این رابطه بیان کرده است.

(4)اعلام النساء عمر رضا کحاله چاپ بیروت در قسمت حرف فاء ذیل نام فاطمه/الریاض النضره محب طبری ج 1 ص 167 و 341./ تاریخ الخمیس دیار بکری ج 1 ص 178./الامامه و السیاسه ابن قتیبه ج 1 ص 12./ الامه و الخلافه مقاتل ابن عطیه ص 160

(5)الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ج1 ص 13./اعلام النساء، عمررضا کحاله ج 4 ص 115./انساب الاشراف بلاذری ج 1 ص 587./اثبات الوصیه مسعودی ص 142./شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج 6 ص 48./السیره النبویه ابن کثیر ج 4 ص 495./السقیفه و الخلافه عبدالفتاح عبدالمقصود ص 15.

(6)سیر اعلام النبلاء ج 15 ص 578/اثبات الوصیه مسعودی ص 142 تحت عنوان حکایه السقیفه.

(7) کتاب المناقب ج 3 ص 132 به نقل از کتاب (( المعارف )) ابن قتیبه دینوری/اثبات الوصیه مسعودی ص 142./(( الملل و النحل )) شهرستانی ج 1 ص 57 چاپ بیروت./ذهبی در کتاب المیزان الاعتدال ج 1 ص 139 رقم 552./صفدی در الوافی بالوفیات ج 6 ص 17./الاسفرائینی التمیمی در الفرق بین الفرق ص 107./الحمویی الجوینی الشافعی در فرائد السمطین ج 2 ص 35./ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه ج 14 ص 192 چاپ بیروت.

(8)تاریخ خلفا ابن قطیبه ج 1 ص 19.

(9)بلاغات النساء ابوالفضل احمد ابن ابی طاهر متولد 204 ص 23 و 24 چاپ بیروت./ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 78./المناقب احمد ابن موسی که سند آن منتهی به عایشه است./السقیفه ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری که به سندهای مختلف این خطبه را نقل کرده است.

(10)بخاری ج 5 ص 177 چاپ احیاء التراث وج 3 ص 38 کتاب المغازی و نیز در ج 2 ص 504 کتاب الخمس مشابه همین عبارت آمده است./سنن الکبری بیهقی ج 6 ص 300 چاپ بیروت./و نیز در کتاب مسلم ج 4 ص 30 کتاب الجهاد و السیر مشابه همین آمده است. و ج 1 ص 72 و ج 5 ص 153/کفایه الطالب گنجی شافعی ص 225./تیسیر الوصول الی جامع الاصول شیبانی ج 1 ص 209./الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج 2 ص 126./تاریخ الرسل و الملوک ج 2 ص 448./شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 122./مروج الذهب مسعودی ج 2 ص 144./تنبیه و الاشراف ص 250./الصواعق المحرقه ابن حجر الهیثمی ج 1 ص 12./ الاستیعاب ابن عبد البر ج 2 ص 144./تاریخ الخمیس الدیار البکری ج 1 ص 193./الامامه و السیاسه ابن قتیبه ج 1 ص 14./البداء و التاریخ المقدسی ج 5 ص 66

(11)الامامه و السیاسه ابن قتیبه ص 14./کفایه الطالب گنجی شافعی باب 99.

(12)کتاب بخاری ج 3 ص 36 و ج 5 ص 9 و ج 7 ص 87../کتاب مسلم ج 3 ص 1380 چاپ مصر./المصنف حافظ عبدالدین محمد بن ابی شیبه ج 4 ص 141./شذرات الذهب ابی فلاح الحنبلی ج 1 ص 15 چاپ قاهره./الثغور الباسمه سیوطی ص 15 چاپ بمبئی./تاریخ ابی ذرعه عبدالرحمان بن عمرو الدمشقی ج 1 ص 290 چاپ دمشق./شرح نهج البلاغه این ابی الحدید ج 6 ص 50./تاریخ یعقوبی ج 2 ص 115./اکمال الرجال خطیب تبریزی ص 735 چاپ دمشق./انسان العیون الشهیره بالسیره الجلیه شیخ علی ابن برهان الدین شافعی ج 3 ص 361 چاپ قاهره./سنن الکبری بیهقی ج 4 ص 29 چاپ حیدر آباد./مقتل الحسین ابوالموید موفق ابن احمد ص 83./مجمع الزوائد الهیثمی ص 211./طبقات الکبری ابن سعد ذهبی ج 2 ص 128 چاپ بیروت./تهذیب الاسماء حافظ النوری ج 2 ص 353./حلیه الاولیاء ابی نعیم اصفهانی ج 2 ص 42 چاپ مصر.

(13)کنز العمال ج 5 ص 631./تاریخ الامم و الملوک ابن جریر طبری ج 2 ص 619./ مروج الذهب مسعودی ج 2 ص 194./المعجم الکبیر طبرانی ج 1 ص 62./شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 2 ص 47./ازاله الخلفاء دهلوی هندی ج 2 ص 29./میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 215./لسان المیزان ابن حجر عسقلانی ج 4 ص 219./الامامه و السیاسه ابن قتیبه دینوری ج 1 ص 18./10-الاموال حافظ ابوعبید ص 194.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( سه شنبه 91/2/5 :: ساعت 10:9 عصر )

»» ایام فاطمیه

شیعیان پیرامون تاریخ فوت حضرت فاطمه(س) دو روایت متفاوت شامل هفتاد و پنج روز بعد از فوت حضرت محمد(ص) و دیگری نود و پنج روز را مورد وثوق می‌دانند.

از آنجا که فوت حضرت محمد(ص) در در بیست و هشتم صفر بوده‌است به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخ سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل را «فاطمیه اول» می‌دانند.

بنا به روایت نود و پنج روز، تاریخ فوت حضرت فاطمه(س) را در سوم تا پنجم جمادی الثانی دانسته و آنرا «فاطمیه دوم» می‌نامند.

در فرهنگ عامه، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم آن ماه که بر اساس روایت 75 روز فوت حضرت فاطمه(س) در میان آن روزها واقع شده‌است، «دهه اول فاطمیه» و به دهه اول جمادی الثانی، از اول تا دهم جمادی الثانی که بنا به روایت 95 روز، فوت حضرت فاطمه(س) در میان این روزها اتفاق افتاده «دهه دوم فاطمیه» می‌گویند.

در فرهنگ عامه شیعیان عراق به جای دو دهه سه دهه برگزار می‌شود, که «دهه اول فاطمیه» 40 روز بعد از فوت حضرت محمد(ص) می‌باشد, که مورخ هشتم ربیع الثانی است. البته این تقسیم بندی در شهرهایی مانند قم و تهران نیز وجود دارد.

ایام فاطمیه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( چهارشنبه 91/1/16 :: ساعت 11:8 عصر )

»» پول دود کباب

پول دود کباب

فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت. مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخها کرده و به روی آتش نهاده باد میزند و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس براه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست وی را گرفت و گفت: 

کجا میروی پول دود کباب را که خورده ای بده. از قضا ملا از آنجا میگذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری میکند و تقاضا مینماید او را رها کنند. ولی مرد کباب فروش میخواست پول دودی را که وی خورده است بگیرد. ملا دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است میدهم. کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رقتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنها را یکی پس از دیگری به روی زمین میانداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر. مرد کباب فروش با حیرت به ملا نگریست و گفت: این چه طرز پول دادن است مرد خدا؟ ملا همان طور که پول ها را بر زمین میانداخت تا صدایی از آنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آنرا بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آنرا تحویل بگیرد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » hadi ( جمعه 91/1/4 :: ساعت 2:57 عصر )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کربلا
آداب مسجد و جماعت در روایات
چهل حدیث اخلاقی از حضرت علی علیه السلام
اعمال دهه اول محرم
شعری برای امام حسین
سلامی دوباره
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 17
>> مجموع بازدیدها: 161323
» درباره من

(حضرت فاطمه)

» پیوندهای روزانه

دانلود نرم افزار
تبلیغ رایگان
صدای شیعه
دفتر مفام معظم رهبری
رهبران شیعه
شیعیان افغانستان
شیعه آنلاین
شیعه نیوز [1]
پزشکی
[آرشیو(9)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امامان[14] . فاطمه زهرا[12] . امام کاظم (ع )[9] . شهادت حضرت فاطمه[8] . امام حسن[7] . امام حسن عسگری[6] . امام هادی[6] . امام سجّاد (ع )[5] . امام حسین (ع )[5] . امام باقر (ع )[5] . ازدواج حضرت فاطمه[4] . امام رضا (ع )[4] . حضرت محمّد تقى (ع )[4] . وصیت[4] . داستان[3] . امام صادق[3] . امام علی(ع)[3] . امام زمان[3] . book[3] . اخبار . معاشرت حضرت فاطمه و حضرت علی .
» آرشیو مطالب
فاطمه زهرا
ازدواج حضرت فاطمه
معاشرت حضرت فاطمه و حضرت علی
شهادت حضرت فاطمه
زنان
امام حسین (ع )
خبر
امام سجّاد (ع )
امام حسن
امام محمد باقر
امام موسی کاظم
امام جعفر صادق
امام رضا
امام محمّد تقى (ع )
امام هادی(ع)
امام حسن عسگری(ع)
امام زمان
پیامبر
غیره
امام علی(ع)
اسفند 89
بهمن 89
فروردین 90
مرداد 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
داستان
فروردین 91
خرداد 91
آبان 91
آذر 91
دی 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
لحظه های آبی
عکس و مطلب جالب و خنده دار
هم نفس
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
طراوت باران
.: شهر عشق :.
بادصبا
یامهدی
جزتو
عطش ) وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر )
مهاجر
گروه اینترنتی جرقه داتکو
رویابین
« « روزهای عاشقی یک سیب » »
عشق تابینهایت
تجربه های مربی کوچک
بیاببین چیه ؟
فقط من برای تو
یادداشتهای روزانه رضا سروری
الکتروتکنیک
دکتر علی حاجی ستوده
منتظران مهدی
کشتی کج
من هیچم
حدائق ذات بهجة
زنگ تفریح

» صفحات اختصاصی
فاطمه
منابع
خوش آمدید

» لوگوی لینک دوستان













» طراح قالب