بخشى از خطبه زهرا (س)
حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:
خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،
و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،
و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،
و روزه را براى تثبیت اخلاص،
و حج را براى قوت بخشیدن دین ،
و عدل را براى پیراستن دلها،
و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،
و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،
و جهاد را براى عزت اسلام،
و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،
و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،
و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،
و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،
و قصاص را وسیله حفظ خون ها،
و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،
و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى کـم فـروشـى،
و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاکیزگـى از پلیـدى ،
و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،
و تـرک سـرقت را بـراى الزام به پـاکـدامنى ،
و شـرک را حـرام کـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،
بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه که شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید،
و خـدارا در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،
زیرا که "از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 ) (احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید.)
حجاب فاطمه
پیامبـر اکـرم (ع) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)
بهترین عبادت
امام حسین (ع) می فرماید: جمعی خدا را از شوق بهشت می پرستند، این عبادت سوداگران است و گروهی خدا را از بیم دوزخ می پرستند، این عبادت بردگان است و مردمی هم خدا را از روی شکر می پرستند. این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است.
ایمان و یقین
شخصی از امام حسین پرسید: فاصله میان ایمان و یقین چقدر است؟ فرمود: چهار انگشت.
گفت: چگونه؟ فرمود: ایمان آن است که آن را می شنویم و یقین آن است که آن را می بینیم و فاصله بین گوش و چشم چهار انگشت است.
پرسید: میان آسمان و زمین چقدر است؟ فرمود: یک دعای مستجاب.
پرسید : میان مشرق و مغرب چقدر است؟ فرمود: به اندازه ی سیر یک روز آفتاب.
پرسید: عزت آدمی در چیست؟ فرمود: بی نیازیش از مردم.
پرسید: زشت ترین چیزها چیست؟ فرمود: در پیران هرزگی و بیعاری است، در قدرتمندان،درنده خویی، در شریفان، دروغگویی، در ثروتمندان، بخل است و در عالمان حرص.
یا رب منه بو لحظه دى بیر عمر ایله یارى
عشقونده سنون جان ویرورم هر ندن عارى
قان قان دی ین او خلار، یا غیرى ائیله، هوادن
اوز دوند روب او خلار منه ، منده سنه سارى
قربانوى سالما نظر مر حمتوندن
جان اوسته وارام نعمتوون شکر گذارى
گرجام بلاده ، گینه وار، باده ، خدایا
گوندر منِ عطشانه ، خمار، قویما خمارى
دنیا سو اولا ، من سوسوزى ، سالماز عطشدن
قور تارسا عطشدن منى ، وصلوندى قوتارى
وئردیم سنون عشقونده ، منه ، گلدى گمانیم
بیر باشى قالان ، عاشقوون دار و ندارى
بو باشدا ، سنو نکیدى که مندیدى امانت
ردّ ایلورم ایندى سنه آنجاق ،اونی بارى
دشمن دیدى قول بیعته قوى من دیدیم اولماز
عشقم دیدى قان قان چا غیرسان دیدیم آرى
تهدید ائلی ینلر منى مرگه نه بو لورلر
مرد آلنینى قانیله یووار، اولساغبارى
زهرا چراغى مین بیله طوفانیله سونمز
حشره کیمى وار مشعلمون نورى ، شرارى
من ایستیورم عـزّتینى دوشمنیمونده
نینیم گوروسن دشمنیمون یوخدى چیخارى
آخر نفسیمدور، گول آچوب گلشنِ جسمیم
قان ا یچره غمیم یوخ اوزه رم اول سنه سارى
روحیم قوشى چوخداندیکه قالمیشدى قفسده
بیراوخ تو خونوپ قلمبیمه سیندیردى حصارى
اوخ قلبیمى داغون ایلیوپ توکدى داغتدى
ویردى جالادى ، قانى یره ، قیردى دامارى
زهرا باغنون غنچه لرى گوللرى سولدى
تک بیر گونون عرضینده خزان اولدى بهارى
از زمانی که بدنیا آمده ام بدنبال حقیقتی گشته ام بنام فاطمه
هر چه وصفش کنیم کم است،فاطمه نوریست پاک و زیبایی صفاتش نعمتی بود که از این بانو درس آزادگی بیاموزیم.
فاطمه بودن کار کسی نیست ولی یاد گرفتن از خوبیهای او انسان راکامل میکند.
فاطمه،فاطمه است.